Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (2132 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Bohnenkaffee
{m}
U
قهوه خالص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Braun
<adj.>
<adv.>
U
قهوه ای
Kaffee
{m}
U
قهوه
Kaffeemaschine
{f}
U
ماشین قهوه
Kaffeemühle
{f}
U
قهوه خورد کن
Braunbär
{m}
U
خرس قهوه ای
Coffein
{n}
U
جوهر قهوه
Bräune
{f}
U
رنگ قهوه ای
Café
{n}
U
قهوه خانه
Braun
{n}
U
رنگ قهوه ای
Bohne
{f}
U
میوه قهوه
Braunkohle
{f}
U
زغال قهوه ای
Espresso
{m}
U
قهوه خانه کوچک
Espresso
{m}
U
قهوه غلیظ
[ایتالیایی]
Ich mag keinen Kaffee. - Ich auch nicht.
U
من قهوه دوست ندارم. - من هم همینطور.
Eisenoxidrauch
{m}
U
بخار قهوه ای
[اکسید آهن]
brauner Rauch
{m}
U
بخار قهوه ای
[اکسید آهن]
Internetcafe
{n}
U
قهوه خانه با دسترسی به اینترنت
etwas
[Akkusativ]
kochen
U
چیزی دم کردن
[مانند چای یا قهوه]
beige
<adj.>
U
رنگ قهوه ای روشن مایل به زرد و خاکستری
Welches Lokal empfehlen Sie zum Kaffeetrinken?
U
کدام جا را برای نوشیدن قهوه پیشنهاد می کنید؟
Cappuccino
{m}
U
کاپوچینو
[نوعی قهوه مخلوط با خامه و کاکائو]
Hotspot
{m}
U
محل دسترس بیسیم به اینترنت
[مثال در قهوه خانه]
Möchten Sie gerne eine Tasse Kaffee?
U
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
öffentlicher WLAN-Einwahlpunkt
{m}
U
محل عمومی دسترس بیسیم به اینترنت
[مثال در قهوه خانه]
Als das Essen beendet und weggeräumt war, machte meine Tante Kaffee.
U
وقتی که شام تمام و جمع کرده شد عمه ام
[خاله ام]
قهوه درست کرد.
unabdingbar
<adj.>
U
خالص
brutto
<adj.>
U
خالص
Bruttoeinkommen
{n}
U
درآمد نا خالص
Bruttogewicht
{n}
U
وزن نا خالص
Bruttolohn
{m}
U
حقوق نا خالص
Eigengewicht
{n}
U
وزن خالص
Bruttogewinn
{m}
U
سود نا خالص
laute Lüge
U
دروغ خالص
Einwaage
{f}
U
وزن خالص
ohne Steuern und Einbehalte
U
خالص پس از مالیات و کسورات
[sofort]
netto Kasse
U
نقدی خالص
[فوری]
Anthrazit
{m}
U
زغال سنگ خالص
zahlbar sofort netto Kasse
U
قابل پرداخت نقدی خالص فوری
rein
<adv.>
U
خالص
[مانند ارزش یا محصول یا سود]
[اقتصاد]
netto
<adv.>
U
خالص
[مانند ارزش یا محصول یا سود]
[اقتصاد]
nach allen Abzügen
<adv.>
U
خالص
[مانند ارزش یا محصول یا سود]
[اقتصاد]
brutto für netto
U
ناخالص بجای خالص
[مانند بها یا محصول یا وزن]
Netto-Finanzverschuldung
U
نسبت خالص قرض به ارزش سهام معمولی شرکتی
[اقتصاد]
30 Tage netto, bei Zahlung innerhalb 10 Tagen 3 Prozent Skonto
U
۳۰ روز خالص و ۳ درصد تخفیف اگردر طی ۱۰ روز پرداخت شود
Netto
{n}
U
خالص
[قیمت یا وزن یا دستمزد]
[دستمزد یا حقوق پس از کاهش مالیات و خرج اجتماعی]
netto bekommen
U
خالص دریافتن
[دریافتن مزد پس از کسر مالیات و غیره ]
netto verdienen
U
خالص دریافتن
[دریافتن مزد پس از کسر مالیات و غیره ]
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com